Friday, August 17, 2012

پرتاب سنگریزه ها و ریزش کوهها (قسمت اول)

پرتاب سنگریزه ها و ریزش کوهها

حدوداً اسفند ماه سال 1385 بود که یک شب در جلسه ای در حضور استاد [ایلیا «میم»] بودیم. ایشان مطالبی را در بارۀ  برخورد حکومت با بچه ها فرمودند و اشاره به این کردند که همه آمادگی های لازم، تأمین، و تدابیر مرتبط با موضوع اتخاذ شده است. آن زمان اوج تهدیدات بود و هر لحظه گمان می رفت که آنها برخورد علنی را شروع کرده اند. روزنامة کیهان که ستاد راهبرد افراطیان محسوب می شود، از چند ماه قبل فعال شده بود. سايتهاي مرتبط با جناح خشونت طلب و بعضي از رسانه هاي ديگر هم از ماهها قبل تهاجم مستقيم خود را در ارتباط با استاد شروع كرده بودند. خبرگزاري فارس از مدتها قبل از اين خبر داده بود كه چهار نهاد بزرگ امنيتي و فرهنگي مأمور برخورد با اين موضوع شده اند. روزنامۀ رسالت در يك دسته بندي از اديان جديد بعد از نام بردن از سروش و كديور و گنجي بعنوان فرقۀ نفاق و طرفداران فروكاهش دين، استاد ايليا «ميم» را بعنوان يك چهرۀ نبوي شناسايي كرده بود. اين شناسايي و اتهام كه ايشان مدعي پيامبري و حتي خدايي است، تصادفي نبود. آنها مخالفان خرده پا را يا مي گفتند منافق يا مدعي ارتباط با امام زمان. اين اولين بار بود كه آنها ادعاي نبوت و الوهيت را به استاد نسبت دادند. دليل اين اتهام از نظر آگاهان به مسائل حقوقي و امنيتي، يكي از بندهاي قانون بود كه مجازات اين اتهام را اعدام مي دانست. همچنين مجازات بوجود آوردن فرقه را. در همين زمانها بود كه براي اولين بار عبارت «فرقۀ رام الله» به گوش رسيد ...  تعداد پیغام های شفاهی تهدید آمیز بیشتر از هر زمان شده بود. چند نفر از دوستان را احضار کرده بودند و یک نفر را هم چند روزی دستگیر کرده بودند. تذکرات استاد هم که از مدتی قبل شروع شده بود، حالت هشدار آمیزتری بخود گرفته بود.
شکل تذکر دادن استاد در آن شب طوری بود که انگار تا فردا صبح قرار است برخورد  شود. از جمله نکاتی که ایشان در آن جلسه فرمودند این موضوع بود که هر کاری که حکومت با ایشان و پیروانشان انجام دهد، همان کار را جهان با آنها می کند. با این تفاوت که آنها با دروغ و حقه برخورد می کنند اما جهان با راستی و درستی این برخورد را با آنها خواهد کرد.
این موضوع گذشت و ما شنيدیم که مطالب مشابه با اين، در جلسات دیگری مطرح شده است و بعضي از آن مطالب، قبل از اين جلسه بيان شده بود. اواخر اولین هفته ای که ایلیا در  زندان انفرادی بود این مطالب دوباره به گوش رسید. حدوداً همان زمانی که قم زلزله آمد و یکی از مجتهدان بزرگ ایران فوت کرد، ما فکر کردیم حتماً این اتفاق ربطی به موضوع دارد اما در صحبت بعدی، ایشان این مسئله را تأیید نکرده بودند و نظری در بارة آن نداشتند.
دو سه بار دیگر این اتفاق با فاصله های کم افتاد. باز هم یکی از مجتهدان بزرگ فوت کرد (رئیس مجلس خبرگان رهبری ) که واکنش ایشان بازهم به همان شکل بود  و چیزی را تأیید نکردند. این هم گذشت و اتفاقات زیادی افتاد که ما مطمئن نبودیم می توانیم اینها را به آن مطلب ربط بدهیم یا نه. واضح ترین چیزها را هم به دلیل آن دو واکنش استاد ربط نمی دادیم یا اگر ربط می دادیم از آن حرفی نمی زدیم بلکه یک مسئلة ذهنی و درونی بود. حکومت اموال استاد (قسمتی از هدیه های داده شده به ایشان و اموالی که مربوط به همسر ایشان بود) را توقیف کرد و اعلام کرد که اگر ایشان احتیاج مالی داشته باشد باید از حکومت درخواست کند. در این صورت، حکومت هر مقداری که ایشان بخواهد در اختیار او می گذارد و ما می شنیدیم که اموال حکومت در آمریکا، انگلستان و اروپا و برخی کشورهای دیگر توقیف شده است. بعضي از كشورها برخورد خودسرانه و غيرقانوني را با كشتي هاي حامل محموله (به قصد ايران) شروع كرده بودند. 
وقتی استاد از زندان آزاد شد، همین مطلب را به یکی از بازجویان پرونده sms زد. خودشان می گفتند این اولین باری بوده که در عمرشان sms زده اند. متن sms یادآوری همان محتوایی بود که از ماهها قبل بیان شده بود به این مضمون که هر کاری که با ایشان کرده اند، جهان و تاریخ همان کاررا با آنها خواهد کرد. قرار شد از این جریان sms یک فیلم کوتاه تهیه شود چون بعد از ارسال این sms ظاهراً sms های متعدد از دایرة مذاهب به ایشان زده بودند که همگی حاوی تهدید و خط و نشان یا تمسخر و تحقیر بود. بعد از آزادی ایشان از زندان یکی از کسانی که با ایشان در زندان بود، همین مطلب را در فیلم خود تعریف کرد و اشاره می کرد که استاد [ایلیا] در زندان [هم] این حرف را گفته است.
جالب است که در طول یک سال گذشته بیش از تمام حیات حکومت، اتهام جعل، دروغ و تحریف از طرف جامعة جهانی، سازمانهای بین المللی، شبکه های خبری و افکار عمومی جهان به ایران وارد شده است. آیا این هم ارتباطی با آن گفته دارد؟ ما در اعلام موضع رسمي فرض را بر اين مي گيريم كه همۀ اين اتفاقات تصادفي يا انعكاس دعاي مردم ايران باشد.
در موضوعات باطنی می گویند هر کسی باید خودش دریافت کند و خودش کشف کند. بهتر است در این موضوع هم بگذاریم هر کسی دریافت خودش را داشته باشد.
سردار زارع يكي از روساي ارشد پليس امنيت همراه با شش زن دستگير شد. گفته شده بود كه ايشان با همۀ زن ها ارتباط داشته است و در زمان دستگيري، ايشان ... اين اتفاق شوك سريعي را به افكار عمومي وارد كرد و همگان را با اين سوال روبرو ساخت كه آيا يعني كساني كه خودشان مسئول اصلي برخورد با فساد و بي بند و باري هستند در شديدترين حالت آن غرق هستند و در اوج آن قرار دارند؟ دستگيري يك نفر با شش زن، آنهم نه با يك زن يا دو زن بلكه با شش زن كه تقريباً همۀ آنها شوهردار بودند، ابهام بزرگي را بوجود آورد حاكي از ...
آیا افتضاح جهانی جعلی بودن مدرک وزیر کشور که نماد کاملی از یک کشور و حکومت است ربطی به موضوع اتهامات جعلی و دروغین منتسب شده به استاد را دارد یا نه؟ وزیر کشور به نحوی مهمترین وزیر یک کشور و برآیند دولت و حکومت است. استانداران (و به عبارتی دولت های استانی) توسط وزیر کشور تعیین می شوند. وقتی مشخص شد که مدرک وزیر کشور، جعلی است و ایشان سالها با مدرک جعلی، مسئولیتهای مختلف را بعهده داشته و در دانشگاه تدریس کرده و پولهای فراوانی به واسطة این مدرک جعلی گرفته است، صورت مسئله روشن تر می شد. 
وقتی که وزیر کشور متهم به جعل و دروغ و دزدی و سوء استفادة گسترده شود مثل این است که مثلاً گفته شود که یکی از چند فصل اصلی کتاب مقدس یک فرقه، دروغ محض از آب درآمده و همة مطالبش جعلی بوده. اگر این اتفاق در یک کشور آزاد و قانون مدار می افتاد به سقوط کامل و همیشگی سیستم دولتی مربوطه منجر می شد اما انعکاس آن در خبرهای داخلی بسیار کم و در حد چند جمله بود در حالی که انعکاس آن در سطح جهان بسیار گسترده بود. بعد از مطرح شدن مدرک جعلی و خلافهای گستردة وزیر کشور و سوابق او (مثلاً زندانی شدن در اوایل انقلاب به دلیل مسائل اخلاقی) دولت که شدیداً از رقبای خود در مجلس و نهادهای دیگر خشمگین شده بود، از طریق خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، فهرستی از مسئولین حکومتی را ارائه داد که همة آنها دارای مدارک جعلی اند. در این فهرست نام بسیاری از مسئولین ارشد قبلی و فعلی ذکر و اعلام شده بود که همة این افراد دارای مدارک تحصیلی جعلی هستند و بنابراین آنها هم در طول این سالها متهم به دروغ، دزدی و کلاهبرداری اند زیرا با استفاده از مدارک جعلی در پست و جایگاه خود تثبیت شده اند و بنابراین پولی که آنها از بیت المال دریافت کرده اند بواسطة کلاهبرداری و دروغ بوده است.
فهرستی که دولت خشمگین اعلام کرد تکان دهنده بود و تازه مسئولین دولتی گفتند افراد زیادی را سراغ دارند که می توانند نام آنها را به این فهرست اضافه کنند. این اقدام دولت نیز انعکاس بسیار مخرب و منفی در سطح جهان، در خبرگزاری ها و افکار عمومی جهان به دنبال داشت. بی اعتباری و بی اعتمادی ناشی از این اخبار در سطح جهان به حد فوق العاده ای می رسید تا جاییکه بعضی از مسئولین سیاسی کشورهای دیگر، مسئولین ایرانی را فاقد کمترین صلاحیت اخلاقی و سیاسی و عمومی برای گفتگو می دانستند و از گفتگو طفره می رفتند. وزیر معزول شدة کشور اعلام کرد حالا که آبروی او رفته است و اتهامات زیادی به او وارد شده، رئیس مجلس شورای اسلامی، دکتر لاریجانی هم باید محاکمه و معزول شود زیرا او سالها در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، معاون ایشان بوده است ...
قبل از استیضاح و معزول شدن وزیر کشور اتفاق دیگری افتاد. نمایندة دولت جمهوری اسلامی ایران در مجلس، شروع به پخش پول کرد. او چک های پنج میلیونی را به نمایندگان می داد و می گفت دو برگه را بعنوان رسید امضا کنند. او به نمایندگان گفته بود که این کار به دلیل آن است که ما باید رسید پول را داشته باشیم و به نهادهای دیگر پاسخگو باشیم. یکی از نمایندگان مجلس مقاومت کرد و وقتی رسیدها را به دقت بررسی کرد متوجه شد که این در واقع رسید دریافت رشوه برای انصراف از استیضاح وزیر کشور است. دوباره خبرگزاری های بین المللی پر شد از خبر جعل و تحریف و دروغ مسئولین. نمایندة دولت توسط مسئول بالاتر خود از کار برکنار و اخراج شد اما همین نمایندة اخراجی اشاره کرد که مسئول بالاتر او هم باید اخراج شود زیرا مسئول بالاتر او دارای مدرک جعلی است و دکترای او دروغ و ساختگی است.
اما پیش از اینها اتفاق دیگری افتاده بود. شخصی به نام پالیزدار از مسئولین کمیتة تحقیق و تفحص از قوة قضائیه و از مسئولین سازمان بازرسی کل کشور، در یک اقدام متهورانه یا تاکتیکی (برای تخریب حریف) طی یک سخنرانی در دانشگاه همدان و در جمع دانشجویان اعلام کرد که بسیاری از مسئولین عالی حکومتی و بسیاری از روحانیون ارشد دارای فساد گستردة و مافیایی اخلاقی، مالی و سیاسی اند. او حتی از ریاست قبلی قوة قضائیه و بسیاری از مسئولین عالی دیگر نام برد و مشخصات پروندة فساد آنها را هم ذکر کرد. آقای پالیزدار بلافاصله به همراه عده ای دیگر دستگیر شده و در رسانه ها نخست اعلام شد که او دارای اتهامات اخلاقی است و به همین دلیل دستگیر شده اما  به دلیل واکنش منفی و تمسخرآمیز رسانه های جهانی، اعلام شد که در ارتباط با گفته هایش دستگیر شده است. اعلام شد که احتمالاً ایشان با صحیونیست ها ارتباط دارد که خواسته است مسئولین و روحانیت ارشد حکومتی را بدنام کند. گفتند احتمالاً قرار است در تلویزیون ظاهر شود و بگوید اشتباه شده و آن افراد دارای هیچ جرمی نبوده اند. گفته شد اتهامات اخلاقی و مالی بسیاری برای آقای پالیزدار طرح شده اما نزدیکان او گفته اند که این اتهامات مطلقاً دروغ و ساختگی است و برای کاهش اثر اخباری می باشد که او بعنوان یک مسئول نظارت و بازرسی در جمع دانشجویان مطرح کرده است. قدرت تخریبی این خبر برای حکومت اسلامی و دولت جمهوری اسلامی در سطح جهان به قدری بود که بسیاری آن را بیش از موضوع قتل های زنجیره ای و داستان سعید امامی و سپس خودکشی مشکوک او دانستند. موج شوک کننده ای از این خبر به راه افتاد. خبرگزاری ها و مراکز اطلاع رسانی جهانی دائماً آن را تکرار و تحلیل می کردند. بعضی از شبکه های خبری برای این خبر اعلام « روز جهانی» کردند. بعد از درز این خبر مسئول سازمان بازرسی کشور، که قبلاً از مسئولین عالی پروندة قتل های زنجیره ای بود، عزل و برکنار شد. گفته شد که دلیل عزل او عدم جلوگیری وی از خروج اطلاعات محرمانه و سری از سازمان بازرسی کل کشور بوده است.
اتفاقات دیگری نیز در این مدت رخ داد که هر بار تلاش می کردیم رابطة آن را با آنچه استاد تأکید کرده بودند پیدا کنیم و البته خود بر این ارتباط هم تأکیدی نداشته باشیم. این اتفاقات را می شود با مروری در اخبار ماههای قبل متوجه شد اما ذکر دو مورد اخیر این خبرها جالب است. مدتی پیش به استاد خبر دادیم که اینها یکی دو تا از وبلاگ ها را هک کرده اند. کمی بعد اتفاق جالب تری افتاد. صدها سایت مربوط به روحانیت ارشد و سایتهایی که مرتبط با قم بودند، توسط هکرهای خارجی که می گفتند احتمالاً عرب هستند، هک شد. خواستیم این خبر را بدهیم که این دو موضوع مرتبط با هم بوده اند و این را در ایمیل به رسانه های خارجی اعلام کنیم اما باز هم استاد موضوع را تأیید یا رد نکردند بنابراین در بارة این موضوع هم حرفی زده نشد. ما مطمئن بودیم که این یک اتفاق طبیعی و واکنش متقابل است و آن را واکنش دوستان خودمان نمی دانستیم اما این دو را در ارتباط با هم می دانستیم.
خبر دیگر این بود که سه چهار روز پیش دختر آیت ا... هاشمی رفسنجانی (رئيس مجلس خبرگان رهبري) طی مصاحبه ای با نشریة شهروند اعلام کرد که چند سال قبل، پدرشوهر او ( که خودش مانند آقای هاشمی از نزدیکان نظام بوده) به مرگ طبیعی نمرده است بلکه آیت الله لاهوتی (پدر هر دو داماد آیت الله هاشمی) بعد از دستگیری، توسط دادستان سابق تهران، آقای لاجوردی، در زندان، مسموم شده و بر اثر مسمومیت به شهادت رسیده است. همین خبر باعث شد، اخبار مشابهی در محافل سیاسی مطرح شود از اینکه بسیاری از مرگهای به ظاهر طبیعی سالهای گذشته، در زندان یا خارج از زندان، به دلیل استفاده از روش های مخفیانه کشتن ( مانند مسمومیت) بوده است. چند روز بعد خبر مشابه دیگری اعلام شد و دفتر یکی از رهبران مخالف ایران در عراق اعلام کرد که این رهبر سال گذشته در یک مراسم میهمانی توسط یکی از عوامل جمهوری اسلامی مسموم شده و ویژگی این سم اثر تدریجی و بلند مدت آن بوده است. نظریة مسموم شدن و تشخیص نوع سم مربوط به پزشکان اردنی بود که این رهبر عراقی را معاینه کرده بودند. بعد از اعلام خبر مسمومیت آقاي لاهوتی توسط دختر آیت الله هاشمی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلة پرطرفدار  شهروند امروز، که مجری و انتشار دهندة این مصاحبه بود بلافاصله توقیف شد.
باید دید طی هفته ها و ماههای آینده چه چیزهای دیگری رخ خواهد داد و آيا آن چيزها ارتباطي با اين موضوع دارد يا نه؟ و اگر اين ارتباط وجود داشت، آيا تصادفي است يا با معنا؟   

ظلم ماري است هر کـه پـروردش         اژدهـــايــي شــود فــرو بـردش[1]

                                                                                                                                    منصورون – فرزندان ايليا



[1] مکتبی

No comments:

Post a Comment