معلم بزرگ
به روايت ال ياسين
ايليا «ميم» رام الله در ميان پيروان خود و در سطح جامعه با نام ايليا «ميم» شناخته ميشود.[1][1]
القاب و نسبتهاي مختلفي از جانب طيفهاي مختلف به او داده شده. ظاهر او
شباهتي به افراد مذهبي ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبي و متشرع نيست.
وي درباره دين و مذهب آموزش نمي دهد و به سوالات شرعي نيز پاسخ نمي گويد
اما با اين وجود اکثر تعليمات او در راستاي احياء معنويت الهي و معرفت
باطني است. سواد مدرسهاي او اندک است. با اين وجود بيش از چهار هزار صفحه
متن مکتوب در زمينه روشهاي علوم باطني و نظريههاي بنيادي و کاربردي از او
در دست ميباشد، بيش از دويست اثر تحقيقاتي و مطالعاتي زير نظر او برنامه
ريزي شده است و متن سخنرانيهاي عمومي او به بيش از سي و نه کتاب ميرسد.
او دانش خود را مربوط به مشاهدات، تفکرات و دريافتهاي فردي مي داند.
ايليا
بعد از گذر از دوران کودکي و نوجواني و بعد از مدتي خاموشي و سکوت، پس از
تجربه يک اتفاق و برخورد که چيز واضحي هم از آن نگفته است، از وضعيت معمول
زندگي خود خارج شده و نشانهها و تواناييهاي عجيبي از او بروز کرده است.
سن او کمتر از سي سال[2][2]
است اما به نظر ميرسد که دانش و تجربۀ چند هزار سال را با خود دارد.
ايليا شخصيتي بسيار اسرارآميز و ناشناخته دارد. شخصيتي اصطلاحاً هزار وجهي،
صد پهلو و داراي ابعاد متعدد و حتي بظاهر متضاد. تضادهايي با جهت گيري
واحد و همسو با هم. ميتوان او را عصاره و برآيندي از اساتيد بزرگ معنوي و
معلمان بزرگ باطني دانست. ايليا بطرز چشمگيري ساده و معمولي است و ساده
زندگي ميکند. به تناسب شرايط مخاطبان يا جهتگيري تعليم، قالبهاي گوناگون
شخصيتي و اجتماعي را اتخاذ کرده است و با روشهاي مختلفي با افراد در
ارتباط بوده است. گاهي قالبهاي اجتماعي و ظاهري که او موقتاً براي خود
اتخاذ کرده به قدري متضاد بوده است که بعضي از شاگردان نزديک را هم به
ترديد و بدبيني وادار کرده است. در واکنش به مقبوليت سنجي، او اصراري بر
مورد قبول واقع شدن يا رد شدن از جانب ديگران ندارد و تجارب بسياري وجود
دارد که او خود را به صورتي منفي معرفي کرده است. به همين دليل بعضي او را
داراي گرايش به ملامتيون[3][3] ميدانند.
ايليا
«ميم» از سن نوجواني تعليمات خود را شروع کرده و عده کمي را تحت آموزشهاي
غيرآشکار و غيرعمومي که دوره نجومي (روحزايي يا هنرهاي ماورائي) نام
دارد، قرار داده است. سالها بعد براي اولين بار در سال 1375 آموزشهاي علني
و عمومي او در سن 23 سالگي در تهران آغاز شد. اولين سخنرانيهاي عمومي او
در 23 سالگي، در کتاب تعاليم حق (جريان هدايت الهي) گرد آوري شده است. ساير
سخنرانيها يا تعليمات استاد (مشتمل بر بيش از سي جلد کتاب) هرگز اجازۀ
انتشار نيافت. او براي تعليمات خود پولي دريافت نميکند و قيمت آموزش را
خود افراد ميداند. آموزش هاي ايليا «ميم»، الاهيسم خوانده مي شود. الاهيسم
داراي دو سطح تعليمي است. سطح عمومي (خورشيدي) و سطح باطني و غيرعمومي كه
شامل شاخه هاي علوم باطني است.
بنيانگذار
الاهيسم ماهاآواتار ميباشد که ايشان نيز در نقاط مختلف دنيا به اسامي
متعددي شناخته شده اند. ماهاآواتار در ايران با اسم استاد روح الله شناخته
ميشود. درباره استاد روح الله فيلمهاي مستند مختلفي ساخته و کتب متعددي
نوشته شده است و گفته ميشود که ايشان در رأس نظام جهاني معلمان باطني قرار
دارند. الاهيسم باطني نيز توسط بعضي از ديگر معلمان باطني در سطح جهان
آموزش داده ميشود. الاهيسم باطني را ميتوان معادل علوم باطني با جهت گيري
خداگرا دانست و ارتباطي با هيچ يک از اديان، مذاهب يا فرقهها ندارد…
فنآوريهاي
ذهني و تکنولوژي متافيزيکي (فنون باطني، ZX) بخش حساس اين تعليمات است که
به طور غيرعمومي آموزش داده ميشود. يکي از محوريترين آموزشهاي ايليا،
آموزش روشهاي سي و شش گانه تفکري است که با عنوان XYZ شناخته ميشود.
روشهايي مانند تفکر خلاق، تفکر مفهوم ياب، دورانديش، قرينه اي،
فراانديش، روشهاي تصميم گيري، تصميم سازي و تصميم بيني.
آموزشهاي
عمومي ايليا «ميم» درباره حضور الهي، تجربه عشق الهي، احياء روح، انقلاب
دروني، نور زنده، هدايت الهي و زندگي متعالي ميباشد. همچنين آموزش روشهاي
تفکر و تحقيقات براي طيفهايي از مخاطبان عمومي بارها برگزار شده است. در
مقاطعي و براي تعداد کمتري از شاگردان، طي دورههاي عمومي، علاوه بر
تعليمات معنوي و معرفتي، گاهي نيز مباحثي مانند علم موفقيت، ازدواج هماهنگ،
تغذيه نوراني، کلام خلاق، روشها و سبکهاي مبارزه باطني، روشهاي سخنراني و
نويسندگي و تحقيق، نشانه شناسي در طبيعت، روشهاي درمان ديناميکي، تفسير و
تحليل متن و روشهاي انسانشناسي مطرح شده اما عمده سخنرانيهاي عمومي به
مبحث معنويت الهي و معرفت باطني اختصاص داشته است.
ايليا
براي سواد ظاهري اهميت زيادي قائل نشده است و براي مطالعه، جريان زندگي،
زمين و آسمان، نشانهها و تغييرات را بعنوان بهترين کتاب توصيه ميکند.
هماهنگ عمل کردن با روح و حرکت کائنات يکي از مهمترين توصيههاي اوست که
علت اصلي توفيقها و پيروزيها شمرده شده است. او بارها اشاره کرده است که
«مسيح و مسح شدگان ديگر زندهاند و تعليم ميدهند» اما درباره اين مطلب
توضيح بيشتري نداده است.
امروزه
تعداد شاگردان و پيروان استاد ايليا «ميم» به دهها هزار تن ميرسد با اين
وجود او تعداد شاگردان واقعي خود را اندک ميداند. او به افرادي که ندانسته
در گمراهي گرفتار هستند، بيتوجه نبوده است و افراد غيرمذهبي را طرد نکرده
است. درواقع اکثريت پيروان او کساني هستند که رابطه خوبي با دين و مذهب
نداشتهاند و غالباً از تحصيلکردگان و اهل علم هستند. بيشتر هواداران او
را اشخاصي غيرمذهبي تشکيل ميدهند که با وجود عدم رعايت دقيق احکام ديني،
براي معنويت و حقايق دروني اهميت قائلاند. رابطه او با چنين اقشاري از
جامعه عميق بوده است. ولي ارتباط او با افراد متکبر، متعصب، بدبين و مدعي
که اکثراً هم اهل بدبيني و انکار و بيحرمتي هستند، بسيار سرد است و اغلب
بدون توجه از کنار آنان ميگذرد.
در
بين پيروان و شاگردان ايليا از همه اقشار مردم ديده ميشود. کودکان
خردسال، پيران هشتاد ساله و نود ساله، جوان، ثروتمند، فقير و حتي معدود
اشخاصي که احتمال تأثيرپذيري آنها خيلي کم است مانند افرادي که قبل از اين
به فساد و اعتياد مشغول بودهاند يا تا ديروز خود را استاد يا افرادي فوق
العاده ميناميدند و شاگرداني داشتند. او اکثر حلقههاي خود را کساني
ميداند که در گمنامي و ناشناختگي زندگي ميکنند. از بعضي از شاگردان ايليا
نيز تواناييهاي فوق العادهاي گزارش شده است.
ايليا
با هر دسته از مردم با روش متناسبي ارتباط برقرار ميکند و هماهنگ عمل
کردن يکي از ويژگيهاي شاخص اوست. با شخص روشنفکر به يک روشنفکر تمام عيار
مبدل ميشود و با يک شخص عامي و ساده آن چنان ساده برخورد ميکند که انگار
خودش هم از همان جماعت است. در اينطور مواردي دو آتشه ميشود يعني از مخاطب
خود خيلي شديدتر ميشود. او با اينکار، مخاطبان خود را به فرا رفتن از
قالبي که در آن گرفتار شدهاند فرا ميخواند.
از
جمله تأکيداتي که ايليا عملاً و به دفعات به همراهان خود داشته است
مسئوليتپذيري و کار را تمام و کامل انجام دادن، انکار محدوديتهاي دروغين،
پرهيز از دروغ، تمرين مبارزه، حذف امور غيرضروري، کنترل نفس، آمادگي براي
از خودگذشتگي کامل، حفظ اسرار، وفاداري محض، و هماهنگ با روح عمل کردن است.
در
دوره غير عمومي تعاليم (zx، دوره نجومي يا روح زايي: فن آوريهاي
متافيزيکي…) مباحثي مانند هنر رويا بيني خلاق، ارتباط روحي، جابجايي روحي،
صيد انرژي (صاد ميم)، تجربههاي موازي و غيره از جمله خطوط تعليمي محسوب
ميشود.
اين
آموزشها تنها براي معدودي از معرفت جويان برقرار است و به نظر ميرسد که
ورود به اين دوره آموزشي طي سلسله آزمونهايي دقيق و تحت شرايطي خاص صورت
گرفته و احتمالاً به همين دليل، تابحال عده کمي از اشخاص موفق شدهاند به
آن راه پيدا کنند. او خود ورود به اين دورهها را براي همه شاگردان لازم
ندانسته است و آنرا تنها براي معدودي از افراد توصيه کرده است. کارورزان
باطني پيش از ورود به اين نوع از آموزشها عهدي را ميبندند که در آن بر
حفظ اسرار، عدم استفاده شخصي از آموختهها و تواناييهاي کسب شده و اجراي
وظيفه باطني و رعايت بعضي از شرايط نامتعارف تأکيد شده است.
آموزشهاي
ايليا «ميم» ابعاد متعددي دارد بطوري که در زمينههاي مختلف زندگي انسان
قابل تعميم است و از تفسير آنها در شرايط مختلف ميتوان به راه حلهاي بديع
و فوق العادهاي دست يافت. آموزشهاي او داراي سه جنبه ذهني، قلبي و روحي
است و تماميت انسان را خطاب قرار ميدهد. يگانگي با يکي، روح يافتگي،
بيداري باطني، انقلاب در روح، نجات روح، نوريافتگي، تجربه حضور الهي و عشق
الهي، برقراري ارتباط زنده با خداوند، بيانهاي مختلفي است که او در اشاره
کردن به هدف عنوان کرده است. جواب او به مسائل مختلف زندگي کامل و دقيق
است. بعضي از افراد مطلع از مکتبهاي باطني، عمق و کيفيت آموزشها و حرکات
او را در مقايسه با جريانهاي مختلف معنوي و باطني به مقايسه جويبار با
رودخانه بزرگ يا برکه و دريا تشبيه کرده اند. بيدار شدن از خواب و
هوشيارانه زيستن يکي از جنبههاي آموزش او ميباشد که مورد تأکيد قرار
گرفته است.
او
به بعضي از شاگردان جملات کوتاهي را واگذار ميکند که به هستههاي تعليمي
مشهورند و آنها براساس اين جملات کوتاه به نوشتن داستان يا شرح و تفسير
تعاليم باطني ميپردازند. وقتي اين جملات باز شدهاند نشان دادهاند که
معنيها و ابعاد زيادي را در خود به صورت نهفته داشتهاند. استفاده از
تمثيل و داستان و استعارهها يکي از روشهاي خاص آموزش اوست.
تمثيلها
و استعارههايي که او در آموزش هايش بيان ميکند داراي معاني عميق و ابعاد
گوناگوني است که ميتوانند اوضاع را به تصوير بکشند و راه حلها را نشان
دهند. او کلماتي کليدي و خلاق را به بعضي از شاگردان خود براي حل مسائل و
مشکلات داده است که بسيار کارساز بوده اند.
روشهايي
که او براي انديشيدن توصيه ميکند گوناگون و استثنايي است و غالباً با آن
چيزي که در روشهاي معمول هست تفاوتهاي زيادي دارد. نگاه کردن از بالا به
مسائل و مشاهده موضوعات از زواياي سي و شش گانه يکي از روشهاي عملي اوست
که تحت عنوان آموزه نگاه 360 درجه شناخته ميشود. اين آموزه بطور عملي نشان
ميدهد که چگونه ميتوانيم از همه زواياي ممکن به مسائل نگاه کنيم.
ايليا
تغييرات و نشانهها را به شکلي تفسير ميکند که انگار در حال خواندن متن
يک کتاب است و به صداها طوري گوش ميدهد که انگار معنيهاي پنهان در آنها
را ميشنود. در اين زمينه دو کتاب نوشته شده که حاوي تجارب افراد از
توانايي خارق العاده او در معني کردن نشانهها و تغييرات است. نگاهش به
چيزها طوري است که به نظر ميرسد متوجه درون چيزهاست. او به شدت هوشمند است
و هوشياري خارق العاده اش به گونهاي است که انگار در يک لحظه در جاهاي
مختلف و در زمانهاي مختلفي حضور دارد. هوشمندي عجيبي که در واکنشهاي او
وجود دارد با گذشت زمان واضحتر ميشود. گاهي رفتار او براي بينندگان نوعي
ديوانگي ساختگي يا تجاهل به حساب ميآيد که اين موضوع نيز روشي است براي
سنجش و آزمون. از طرفي او به نحو اعجاب برانگيزي خلاق است. انگار همه حرفها
و حرکاتش از اعماق يک مرکز خلاقيت ميجوشد. طراحي بيش از دويست پروژه
تحقيقاتي، طرح سي و هفت داستان تعليمي، ابداع دهها روش NX (روشهاي فعال
سازي مغزي ـ ذهني)، ابداع دهها فرمول تفکري بديع و طرح انواع نظريات
بنيادي، بروزاتي از اين خلاقيت عظيم است.
ديدگاههاي
او در موضوعات معمول زندگي مانند ازدواج، خانواده، حکومت، شغل مناسب،
تغذيه، دين و غيره تفاوت زيادي با ديدگاههاي معمول دارد. وقتي نظرش را در
باره موضوعات مختلف ميگويد يا ايده اش را در مورد خاصي مطرح ميکند غالباً
نظرات و نقشههاي ديگر کم رنگ ميشوند. با اين حال نظرات و مواضع اصلي اش
را در باره خيلي از چيزها واضح نمي گويد و آنها را اغلب به صورت سربسته
ميگويد.
او
خود را بعنوان معلم زندگي و تعليم دهنده حقيقت معرفي کرده است و به «زندگي
حقيقي و پرداختن به حقيقت زندگي و دوري از زندگي موهوم و دروغين» کراراً
توصيه کرده است. درباره بسياري از حرفهايي که در باره اش گفته شده است سکوت
ميکند يا پاسخ صريحي نمي دهد و کشف حقايق را به سوال کننده واگذار
ميکند.
معني اين واگذاري ممکن است اين باشد که تا چيزي را دروناً نيافتهايد و متوجه نشدهايد، قبول نکنيد.[4][4]
از نظر او انسانها به گروههاي مردگان، خفتگان، اوهامزدگان… و بيداران
تقسيم ميشوند که بيداران خودشان هفت دستهاند و تنها اين هفت گروه به نجات
و بزرگي رسيدهاند و به تجربه زندگي حقيقي نائل شدهاند.
ايليا
«ميم» از اينکه در ميان دوستداران خود به يک بت مبدل شود دائماً گريخته
است و بعضي اوقات صرفاً به دليل شکستن اين بت ساخته شده در اذهان برخي از
دوستداران، به اعمال ظاهراً شکنندهاي دست زده است. او دائماً پيروي و
وفاداري ياران خود را آزموده و آنان را اصطلاحاً غربال کرده است و از اين
رهگذر بعضي وقتها بجاي جذب افراد آنان را دفع کرده است. به نظر ميرسد، در
موقعيتهايي خود را به عمد در معرض محکوم شدن قرار داده است و همراهان خود
را به قضاوت شتابزده تحريک کرده است بلکه شايد او را محکوم کنند…
اينکه
انسان به حرف و ادعا و عنوان نيست و به شعور و انديشهها و نشانه هاست يکي
از تأکيدات اوست. تفاوتي نمي کند که انساني بگويد من آدم خوبي هستم يا
بدي، چون همۀ مردم جهان ادعاهاي زيبا و مقبولي دارند، پس اگر کسي بگويد
راستگو هستم به همان اندازه مهم نيست که بگويد دروغگو هستم چون اين هردو،
ادعاست. چيزي که واقعيت فرد را نشان ميدهد، محصولات اوست، نشانههاي اوست.
اعمال و انديشههاي اوست، جز اين همۀ انسانها تمايل دارند که ادعا کنند و
بگويند خوب و بسيار خوب هستند…
او
گاهي در برابر تحريکات مختلف با سکوت و بيواکنشي مواجه شده است و همين
موضوع موجب ترديد يا ابهام بعضي از اطرافيان وي شده است. در بعضي از
گزارشاتي که در اينباره وجود دارد وقايع چندي مورد اشاره قرار گرفته که
حاکي از همين مطلب است. مثلاً در خاطرهاي نقل شده که او در برابر درخواست و
اصرار بعضي از افراد که از او خواسته بودند تا عمل خارق العادهاي انجام
دهد و حتي در ادامه، به تمسخر و توهين دست زده بودند، با بيتفاوتي و
خاموشي برخورد کرده بود که همين موجب ترديد بعضي از شاگردان شده بود يا
اينکه در جايي مورد تهمتهايي شديد قرار گرفته که به آن جوابي نداده است. در
مواردي به سؤالاتي که گاه خيلي ساده هم بودهاند، جوابي نداده است و از
طرف سؤالکننده به ندانستن متهم شده است. در موارد متعددي او جملاتي را در
محکوميت خود گفته است. البته اينها جملاتي چند پهلو بودهاند که ميتوان
معناي محکوميت را نيز از آن استخراج کرد. «اگر انسان هست چه نيازي به دفاع از خود دارد و اگر نيست چرا بايد تلاش کند خود را اثبات نمايد…».
ايليا
«ميم» علاقهاي به آشکار شدن در بين جمع از خود نشان نداده است و شهرت و
معروفيت را نوعي اسارت ميداند و به آن پشت کرده است. با تقليد کورکورانه
مخالف است و حتي تقليد (کورکورانه) از خود را براي يارانش مجاز ندانسته
است. با مطلقگرايي شاگرداني که به بهانه همانندي با او به آن دست ميزنند
مخالف است و ايدهآل افراد را در هر زمان، آن چيزي ميداند که به تناسب
شايستگي و آمادگي به آنها ميرسد.
در
مقابل نظريات تصديقي و تأييد کنندهاي که پيرامون ايليا «ميم» رام الله
وجود دارد اظهار نظرهايي منفي هم به چشم ميخورد. اظهاراتي که از طرف
منتقدان مختلف و غالباً با حالتي بدبينانه يا متعصبانه نسبت به او ابراز
شده است. خلاصه بعضي از انتقادات مطرح شده اين است که او فردي کافر، مرتد و
بدعت گذار است يا ساحر و جادوگر است. بعضي هم معتقدند که او شخصي ديوانه
است و عدهاي ابله و ديوانه را به دور خود جمع کرده است. جالب اينکه بعضي
از طرفداران انقلاب، او را عامل استکبار جهاني براي کوچ دادن جوانان به سمت
غرب دانسته اند. عصبيتها و تناقضهاي شديدي که در بعضي از اين انتقادات به
چشم ميخورد ميتواند بيانگر واقعيتهاي ناگفتهاي باشد که در دل انتقادات
وجود دارد.
چکيده
بعضي از نسبتها و انتقادات ديگر را ميتوان اينطور بيان کرد: روح مسيح،
شيطان، ساحر و جادوگر، روح خدا، ساي باباي سوم، بنيادگراي مدرن، پسر خدا،
معلم جهاني، مروج خرافات و تحجرگرايي، پسرخوانده آمريکا، گاندي ثاني، مفسد
في الارض، کافر و ضد خدا، معجزه گر، مدعي قرآن، شياد، پسر شيطان، ليدر
فرهنگي غرب درخاورميانه، مدعي الوهيت و حلاج جديد. او بر ضرورت تحولي جهاني
به صورت بديهي اشاره کرده است و آنرا حتمي و نزديک ميداند و تأکيد کرده
است که بايد خود را آماده و مهيا کنيم.
طيفهايي
از پيروان او بويژه نزديکان و آشنايان قديميتر به تأکيد شهادت ميدهند که
او داراي نيروهاي خارق العاده و قدرت عظيم روحي و شعور استثنايي است. آنان
براي مدعاي خود به صدها تجربه و مشاهده حضوري خود و ديگران استناد
ميکنند. آنها شديداً به اين موضوع اعتقاد دارند که کلام او داراي قدرت
تغيير دهنده و بسيار اثرگذار است و اينکه کلمات او بسيار کارسازند و
چيزهايي که ميگويد واقع ميشود. بعضي از گزارشها و تجربيات مذکور، تاکنون
در چندين کتاب و در نشريات مختلف، بيان شده است. چندين کتاب در باره اعمال
خارق العاده و تواناييهاي او نوشته شده است و فيلمهاي مستندي از شاهدان
بسيارِ اين وقايع تهيه شده است. بخشي از اين فيلمها و کتابها در باره
استاد روح الله و اعمال او ميباشد…
او
به تعدادي از پيروان خود عهدي را داده است که محتواي اصلي آن با اين عبارت
بيان ميشود «الهي تسليم و خدمتگزارم». اين عهد با عبارتهاي مشابهي نيز
بيان شده است اما در همه شکلها بر مفهوم تسليم استوار است. اصل عبارت:
«الهي اي که با مني تسليم و خدمتگزارم و روز و شب تو را ميخوانم».
[1][1] اسم شناسنامه اي ايليا «ميم» پيمان فتاحي مي باشد.
[2][2] این متن در سال 1377 نوشته شده است. در سال 1377 سن ایشان 25 سال بوده است.
[3][3]
ملامتیون گروهی از اساتید بودهاند که یکی از ویژگی های آنان تلاش برای
بدتر نشان دادن ظاهر خود از باطنشان بوده است و بر حذف ریاکاری تاکید
داشتهاند و این رفتار را یکی از ضرورتهای تجربۀ توحید و لااله الا الله می
دانستند. ملامتیون ظاهر خود را بدتر از باطنشان نشان می دادند و گاهی برای
تامین این منظور به رفتارهای به ظاهر بد و متضاد دست می زدند. به همین
دلیل مورد ملامت و سرزنش مردم قرار می گرفتند. بعضی از ملامتیون خود را
کافر، دیوانه و گمراه نشان می دادند یا به طرق دیگر به دفع مردم پیرامون
خود می پرداختند. در اکثر فرهنگهای باطنی و اساتید متعلق به آن، روش
ملامتیون به وضوح قابل بازیابی است. از نظر بیشتر ملامتیون یکی از بتهای
زندگی انسان «نظر مردم» است که این در مقابل نظر خداوند قرار دارد بنابراین
آنها از این طریق به شکستن این بت اقدام می کنند. (و)
[4][4] این جمله، نقل به مضمون است.
کلیدواژه
:ایلیا رام الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام
الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام الله,ضد فرقه رام الله,ضد
فرقه رام الله,ضد فرقه رام الله,ضد فرقه رام الله,ضد فرقه رام الله,ضد فرقه
رام الله,ضد فرقه رام الله,ضد فرقه رام الله,ضد فرقه رام الله,ایلیا رام
الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام الله, ایلیا رام الله,ایلیا رام الله,ایلیا
رام الله,ایلیا رام الله,ایلیا رام الله
No comments:
Post a Comment