به روايت يكي از شاگردان قديمي استاد
دربارۀ مذهب برداشت من اين است كه ايليا بخش اعظم تأكيد خود را به باطن دين و
معناگرايي در دين گذاشته بود. در مقطعي كه شديداً حزب اللهي بود آنقدر به حدود
شرعي اعتقاد داشت كه چند بار ميخواست...
حتي دوبار شاهد بودم كه در آن مقطعي
كه او غرق در انديشههاي مذهبي و حزب اللهي بود، براي دو نفر حد شرعي معلوم كرد و خودش هم اجرا كرد اما
بعدها از او ميشنيدم كه اجراي دقيق و كامل حدود را شايد مربوط به زمان پيامبر
اسلام (ص) و امام معصوم ميدانست.
اما اسلامي كه در سالهاي اخير از آن
حرف ميزد يك اسلام ميانه رو بود. اسلام زنده، فعال و پاسخگو. اسلامي كه نرم و
انعطاف پذير است. اهل تساهل و تسامح است. سخت نميگيرد و آسان ميگيرد. ايليا به
اسلامي معتقد است كه اديان و فرهنگهاي ديگر را هم قبول دارد و براي آنها حق حيات
قائل است. او به اسلام صلح طلب اعتقاد دارد. اسلامي كه مسائل را با تدبير و تفكر و تحقيق حل ميكند نه با زور و خشونت و فرمان. اسلامي كه بقيه
را كافر نميداند. اسلامي كه ستون اش بخشندگي و مهرباني است. متحجر و منجمد نيست.
همان اصول 1400 سال قبل را دارد اما براساس روز تعريف و تفسير ميشود. دائماً به
روز ميشود، با شرايط مختلف متناسب ميشود و حالتي غيرخشك و غيرمرده دارد. بلكه
حساس است. واكنش نشان ميدهد. اسلامي كه معلم ما از آن ميگفت اسلام متعادل و
معقول بود. هماهنگ با زمان است. سياست آن را دنبال ميكند اما آن سياست را دنبال
نميكند. غير اجباري و غير زورگوست. متكي به دانش و خرد است نه خشونت. اسلامي كه ايليا از آن حرف ميزد نه افراطي است نه تفريطي. خودبين و خودخواه
نيست بلكه همه را و همۀ شرايط را و همۀ امكانات را ميبيند. او در اين سالها با
وجود آنكه هرگز ادعايي مذهبي نداشت يا حتي مدعي نبود كه اسلام را ميشناسد اما از
اسلامي ميگفت كه همۀ حرفها را ميشنود و به بهترين آن عمل ميكند. اسلامي كه
برپايۀ بسم الله الرحمن الرحيم، بر اساس محبت و بخشش است و به اين آسانيها كسي را
محكوم نميكند. اسلامي كه اهل توطئه كردن نيست و انديشههاي ديگر را با توطئه و
حقه و نقشه از كار نمياندازد... و همۀ ما كه ميدانستيم اهل افراط و تحجر نميتوانستند
چنين انديشههايي را تحمل كنند و بلكه مرگ خود را در اين انديشهها ميديدند، هر
روز منتظر توطئهاي جديد از جانب آنها بوديم. آنها هر روز نقشهاي شوم را برعليه
ايليا طراحي و اجرا ميكردند. سال 79 يك بار نوارهاي صوتي و فيلمهاي مربوط به درسهاي
ايليا را مونتاژ كردند و براي تهديد نسخهاي را فرستادند با اين پيام كه اگر اين
روال را متوقف نكنيد آن را در سطح وسيع تكثير ميكنيم. براي او داستان سازي ميكردند
و به او تهمت ميزدند. شايعه درست ميكردند. او را بدعت گذار و ملحد ميخواندند و
سعي ميكردند زمينههاي برخورد را با او فراهم كنند. ما منتظر بوديم تا او به هر
طريق ممكن بي آبرو و بي اعتبار شود چون اين شيوه، در جامعۀ ما به يك الگو تبديل
شده بود و اتفاقاً تهاجمها
و برخوردهايي كه محتواي اصلي آنها اين بود، بارها و بارها تكرار شد اما بعد از هر
تهاجم، استقبال مردم بيشتر و بيشتر ميشد.
No comments:
Post a Comment