Sunday, January 13, 2013

نامه محرمانه استاد پیمان فتاحی به رهبر جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۸۷


)چهار ماه قبل از دومین دستگيري در سال 1387 توسط دایره ادیان و مذاهب اطلاعات[1](
توضیح: این متن با توجه به نامۀ ویدئویی استاد ایلیا و به قلم یکی از نزدیکان ایشان Description: http://www.ennekas.com/images/pic/aa.jpgنوشته شده است.




بسم الله الرحمن الرحیم

محضر محترم رهبر انقلاب
سلام عليكم. در شناسنامه ثبت احوال اسمم پيمان فتاحي است و مردم مرا به نام الياس يا ايليا مي شناسند. خودم هم به همين نام خودم را مي شناسم. مرا نزديك به شش ماه در زندان 209 به دور از چشم زندانبانان تحت پيچيده ترين، مخوف ترين و عجيب ترين شكنجه ها قرار دادند و براي نجات شاگردان و خانواده ام از مرگ و از حبس هاي سنگين، در شديدترين شكنجه هاي شبانه روزي، پيوسته خواستند كه گذشتۀ خود را و هزاران كار و محصولات گذشته را انكار كنم، و دربارۀ نياتم، مسائل مالي و اخلاقي چيزي را بگويم كه بازجويان، از طرف شما مي خواستند. همزمان با خونريزي هاي شديد و بالا آوردن خون كه بيش از پنج ماه طول كشيد و آنها اصرار داشتند كه آن را مخفي كنم (اما خودشان بارها و در مجامع مختلف ناچاراً به آن اعتراف کردند) از طرف شما، از طرف حاكميت اسلامي به من گفتند كه بايد فيلمي ضبط كني و متن فيلم را بارها به من ديكته كردند و ماكت آزمايشي مي خواستند كه البته دیکتۀ آنها اجرا نشد. گفتند بگو اين اشتباه بوده كه من مردم را به اسلام و قرآن دعوت كرده ام چون دين آنها به كنترل من در مي آمده. گفتند براي روحانيت پيغام هايت را بده و اينطور و آنطور بگو. بارها تأكيد كردند كه اين فيلم چك سفيد تو به نظام اسلامي و به حاكميت اسلامي است. حكومت اسلامي و حاكميت اسلامي اين را از تو خواسته و اين قفلي است كه كليد آن در دست ولي امر مسلمين است. حکم حکومتی شما را نشان دادند مبنی بر ضبط چنین فیلمی.  ...بايد به دروغ به مردم بگويم دروغ گفته ام و انحراف داشته ام. اما در طول شش ماه شكنجه و برخلاف دهها بار تأكيد بنده نتوانستند حتي يك دروغ، حتي يك دروغ يا خلاف قانون يا خلاف شرع از گذشتۀ بنده بيرون بياورند و گفته اند بايد در سالهاي آينده خودم اين مسئله را كشف كنم. تحت شديدترين شكنجه ها بايد در سلول انفرادي بر كتاب خودم نقد مي نوشتم و از كتاب دشمنانم بصورت مكتوب تجليل مي كردم. بازي با فيلم ها و عكس هاي خصوصي و خانوادگي و توهين به شاگردان و نزديكانم از ابتدايي ترين شكنجه هاي رواني بود... مي گفتند ما استادان صحنه سازي و مونتاژ هستيم و به اين افتخار مي كردند.
روزها و شبها تحت شكنجه بودم تا بگويم...  طبق درخواست آنها كه خود را در همۀ آن ماهها حكومت معرفي مي كردند، من بايد به مردم بگويم شيطان هستم، شياد هستم، با قدرت شيطاني كارهاي خارق العاده مي كنم و ساحر و دیوانه هستم...
...
در طول شش ماه بيش از بيست و پنج مرتبه گفتند كه ما قبول داريم كه تو دهها هزار نفر را از بي خدايي نجات داده اي... گفتند مي دانيم نيات تو خدايي بوده اما وظيفۀ ما اين است كه همه چيز را با بدبيني محض و طبق استعلام هايي كه قبلاَ داده ايم تفسير كنيم و تفاسير خود را به بالا منتقل نماييم. تو بايد اعتراف كني كه مي خواستي در آينده بگويي مسيح هستي و همه چيز خود را مثل مسيح و لوتر شبيه سازي كرده اي... گفتند توبه كن تا اتهام الحاد و بدعت از تو و همه شاگردانت كنار برود. گفتم توبه از چه؟ گفتند مهم نيست از چه. بالاخره در زندگي ات هيچ گناهي نكرده اي؟ از هر چيزي. فرقي نمي كند. گفتند بگو سوء‌استفاده كرده ام و قصدم نفسانيات و شيادي بوده است. گفتم اگر يك سوء استفاده يا خطاي قانوني نشان داديد، هزار برابر آن را مي پذيرم. گفتند بالاخره يك روزي خودت مي فهمي. يكي از بازجويان در روز تولد علي (ع) آمد و ضمن حلال خواهي گفت مسئله اين است كه ما هيچ جرمي از تو نداريم اگر تو خودت يك جرمي بگويي كه در گذشته مرتكب شده باشي، هر چه كه باشد، قسم جلاله خورد كه همه چيز حل مي شود. او گفت من خودم مشكوك هستم كه چرا به ما گفته اند تو را نگه داريم و خودم در اين باره تحقيق كرده ام.
در همه جا و با همۀ روشهاي ممكن مرا تخريب كردند و گفته اند اگر دفاع كني، يعني بر عليه حكومت اسلامي بلند شده اي. من براي زنده ماندن همه دوستانم، براي جلوگيري از زندان همه آنها و براي زندگي كردن آنها طبق درخواستي كه به قول آنها كل حكومت اسلامي از من دارد بايد:
برعليه خودم و انديشه هايم به سرعت كتابي بنويسم و منتشر كنم. [کتاب آمین یکم سال 87 منتشر شد] بگويم سخنراني ها و درس هاي اين پانزده بيست سال را ديگران برايم تهيه كرده اند و دهها کتابم را خودم ننوشته ام. نبايد با شاگردانم ارتباط داشته باشم. بايد بگويم نيت من خدا و كار خدا و خدمت به خدا نبوده بلكه نفسانيات بوده. بايد بگويم مسائل اخلاقي و مالي داشته ام در حالي كه آنها بارها به من گفتند ما مطمئن هستيم كه تو مسئله اي نداشته اي اما بايد به بالاترها جواب قانع كننده بدهيم. من بايد بگويم همۀ فيلم هاي مستندي كه از مردم ضبط شده، هزاران تجربه اي كه آنها داشته اند و هزاران رويايي كه ديده اند توهم بوده. مأموريتي كه آن را از جانب حاکمیت اسلامی و حکومت اسلامی، از جانب شما به من اعلام كرده اند بطور خلاصه اين است:
حكومت اسلامي از تو مي خواهد كه كاري كني مردم درباره ات ترديد كنند و بدبين شوند. كاري كني كه شاگردانت انكارت كنند. به هر گروه از مردم جملاتي را بگو كه ما نوشته ايم.
بارها گفتند ما همۀ مسئولين را توجيه كرده ايم. كليد مغز مسئولين دست ماست و هر طور كه بچرخانيم مي چرخند. گفتند ما شما (ال ياسين) را چیزی بدتر از بهائیت و مسیحیان تبشیری و ... معرفی کرده ایم. گفتند ما دربارۀ شما استعلام داده ایم نمی توانیم حرفمان را پس بگیریم.
شاهد من فقط خدا نيست بلكه دربارۀ گذشته، دهها هزار شاهد و هزاران محصول گواهي مي دهند و دربارۀ آنچه از جانب حكومت اسلامي و حاكميت اسلامي گفته شده، دهها نفر شهادت مي دهند كه به آنها هم همين چيزها گفته شده...
بعداً ديدم كه آنها همۀ آن فيلم را كه چيز فوق العاده اي هم در آن نبود و تکرار مطالب کتابهایم بود اما طی ماهها شکنجه و با حکم حکومت اسلامی تهیه شده بود را به بدترين و حقه بازانه ترين شكل ممكن مونتاژ و جعل كرده اند و از قطعات مختلف آن بدترين و دروغ ترين استفاده هاي ممكن را كرده اند.
در آخرين ماه انفرادي از من حلال خواهي كردند و گفتند كه جرم خاصي نداري، فقط شاید چند ضربه شلاق بخوری تا افکارت عوض شود. آنها خبر از بولتنی محرمانه و فيلمي مونتاژ شده دادند که اگر خودم هم آن را ببینم خودم را انکار می کنم. اعلام کردند اموال تو به حکومت اسلامی تعلق دارد اما ما به تو هر مقدار كه بخواهي پول، زمين و قدرت حكومتي مي دهيم به شرط آنكه كارها را تعطيل و گذشته ات را انكار كني.
...
من نه از بي آبرويي براي خدا مي ترسم، نه از حبس سنگين مي ترسم، نه از اعدام و نه از بدترين شكنجه ها وحشتي دارم زيرا بدترين ها را تجربه كردم اما از شما مي خواهم همانطور كه سالها درخواست کردم، به دهها هزار نفر از جوانان مسلمان كه عموماً هم غيرمذهبي اند كمك كنيد. اينها در حال رانده شدن از اسلام هستند، به آنها برچسب می زنند و هویت های واهی و فرقه اي می دهند و مسئولين طور ديگري توجيه مي شوند. من خدايم را، ايمانم را، گذشته را، هزاران نشانه را، هزاران محصول را، نجات دهها هزار انسان از بي خدايي را، و فيض و بركات شمارش ناپذير خدا را انكار نخواهم كرد حتي اگر در آتش سوزانده شوم يا آنطور كه گفته اند، همه دوستان و خانواده ام را تيرباران كنند.
من از خودشكني و خودانكاري استقبال مي كنم اما از ظلم ها و بی عدالتی ها، از دروغ ها و تهمت ها، از جعل ها و جوسازی ها، خداوندم را که به شدت زنده و حاضر و قادر است به یاری طلبیده ام. عملکرد این آقایان در این ماهها باعث شد همه چیز از ابعاد مختلف چند برابر شود که شرح و مستندات آن موجود است اما اصرار دارند كه در اين باره حرفي نزنم. امروز ايران دهها هزار نيروي جوان، متخصص، آزموده و اهل فكر و برنامه دارد اما سالهاست كه دوستان نادان كمر به نابودي آن بسته اند و متاسفانه در كار خود توفيقاتي هم داشته اند. من در ميان مردم در ايران و كشورهاي ديگر و در بيست سال گذشته بيش از هر چيز به آن شناخته شده ام كه كلماتم عين واقع اند. آنچه می گویم واقع می شود، هر چه گفته ام واقع شده و هرگز از راستي و درستي خارج نشده ام. اگر يك كلمه از اين نامه غيرواقع باشد من حاضر به انجام هر كاري و پذيرش هر اتهامي هستم.

لینک‌های مرتبط:
كودتاي مخملين","براندازي نرم", "تشكيك در انتخابات", اصل 35 قانون اساسي و مواد 128 و 185,  اصل 168 قانون اساسي و تبصره ذيل ماده 20, تجمعات اعتراضی و طرح مطالبات مدنی جزء حقوق اساسی ملت,  انتخابات 22 خرداد,  اعتراضات مردمی , کاندیدای ریاست جمهوری , بیانیه 52 نماینده مجلس, یروی انتظامی, بسیج و گروه های سازمان یافته با لباس شخصی , تجمعات مدنی و مسالمت آمیز طبق اصل 27 قانون اساسی, روح‌الاميني,  آمار بازداشت شدگان طبق اخبار رسمي دولتي و مسئولان كشور, تاج‌زاده و نبوي, بازاشت افراد بدون احضاريه, پرونده‌سازي‌هاي كاذب, تداوم بازداشت زندانيان, عدم دسترسي بازداشت شدگان به وكلاي خود ,  اظهارنظرهاي غيرقانوني, اعمال فشار گسترده و طاقت‌فرسا و غير قانوني بر زندانيان,  بازداشتهاي گسترده فعالان سياسي, روزنامه نگاران, مدافعان حقوق بشر, فعالان زنان و دانشجويان, اعترافات تحت فشار افراد, ,  آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری,  تبلیغات کاندیداهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری, حادثه تروریستی در زاهدان, مسببان عمل غیر قانونی ممانعت از انتشار روزنامه یاس نو, بیکار شدن جمعی از روزنامه نگاران , مرگ زودرس, دادستان عمومی تهران ,  تبصره یک ماده 20 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب, حقوق زن در جوامع اسلامی, دانشجویان زندانی را آزاد کنید, قتل 1100 نفر با سلاح سرد در کشور, کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی, مهمان‌پرست در واکنش به اظهارات مغرضانه هیگ درباره ایران, رامین مهمان‌پرست سخنگوی وزارت امور خارجه کشور,محمد داوری, معلم زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین, حسن نایب‌هاشم, فعال حقوق بشر ,  ایران, حسن نایب هاشم, سازمان ملل, سراج‌الدین میردامادی, نقض حقوق بشر در اسرائیل, حقوق انسانی ما, شهروندان بهائی شیرازی , هاله هوشمندی, کیوان کرمی, فرهاد معصومی و افشین احسنیان , آزار و اذیت بهائیان, ناهید قدیری, نسرین قدیری, آزیتا واثقی, هومن بخت آور, نورا نبیل زاده, داود نبیل زاده کاویز نوزدهی, مهسا اقدسی زاده, رویا رجبیان و سیروس ذبیحی , فردین نگهدار یکی از فعالان کارگری, روناک صفارزاده, فعال حقوق زنان, شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج,  رامین جهانبگلو, کیان تاج بخش, زهرا کاظمی, عشا مومنی, نازی عظیما, مهرنوش سلوکی و رکسانا صابری , طرفداران حقوق ‏بشر و کارشناسان اطلاعاتی , سازمان عفو بین الملل, دستگیری‌های بی‌رویه افراد و شکنجه و ناپدید شدن آنها, دولت خود مختار کردستان عراق در زمینهٔ حقوق بشر,  دستگیری‌های خودسرانه, شکنجهٔ افراد و حمله علیهخبرنگاران و خشونت علیه زنان, قتل و خودکشی زنان, مرگ زهرا کاظمی, مرگ مشکوک امیدرضا میرصیافی و دکتر زهرا بنی یعقوب ,  نقض فاحش حقوق بشر, تداوم نقض حقوق ‌بشر در دیکتاتوری آخوندی, فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران, یورش مأموران وزارت اطلاعات به چندین منزل مسکونی در کرج و شهریار و دستگیری تعدادی از جوانان, گزارش آماری ماهانه از وضعیت حقوق بشر ایران, رهبران بهایی در ایران , درخواست نگران کننده بازجویان سپاه از سعید ملک‌پور,

No comments:

Post a Comment